بی شک، اسلام بدون توحید و ولایت «اسلام کامل» نیست. توحید، ضامن ایمان فردی و نماد حاکمیت خدا بر قلب و رفتار افراد جامعه است؛ ولی توحید بدون ولایت، «جامعه اسلامی» پدید نمی آورد و بدون رهایی از سلطه اجتماعی شیاطین و سلاطین، احکام اجتماعی خداوند تعطیل می گردد. بدون تردید تمام پیشوایان دین، مرزبان فرهنگ قرآن و عترت اند و از اسلام پاسداری می کنند. تبیین اندیشه های اسلامی، ترویج اخلاق آسمانی، آموزش احکام دینی و دفاع از همه ابعاد دین الهی، رسالتی است که بر دوش پیام آوران و رهبران الهی و مبلغان دین بوده و هست؛ امّا با توجه به شرائط اجتماعی و نیازهای هر زمان، مسائل خاصی مورد قرار دارد و نیاز به برخی ابعاد دین، بیش تر احساس می شود.
منبع : نشریه مبلغان شماره 112 , مهدی پور، محمود
در عصر امام رضا علیه السلام به ویژه دوران امامت آن بزرگوار که از سال 183 ه. ق تا سال 203 ه. ق طول کشید، زمینه برای معرفی جایگاه امامان معصوم علیهم السلام بهتر فراهم شد. حضرت علی بن موسی علیهماالسلام چه در عصر پدر بزرگوارش امام کاظم علیه السلام و چه در این مدت بیست سال، گام هایی بلند در خدمت به اسلام و امت اسلامی برداشت و اقداماتی انجام داد، که درمعرفی اندیشه امامت و شناخت بهتر اسلام و قرآن، نقش بنیادی ایفا کرد. شخصیت معنوی و ملکوتی، فعالیت های علمی و تربیتی، تلاش های اجتماعی و اقدامات سیاسی حضرت رضا علیه السلام و احتمالاً فعالیت های نظامی وابستگان حضرت در جای،جای کشور بزرگ اسلامی در عصر آن بزرگوار، هر کدام بخشی از تفکر توحیدی و ولایی را گسترش می داد. در این نوشتار، نقش امام هشتم در نشر اسلام ناب و تفکر اهل بیت علیهم السلام به ویژه درباره امامت و ولایت معصومین علیهم السلام موردتوجه قرار دارد.
بی شک، اسلام بدون توحید و ولایت «اسلام کامل» نیست. توحید، ضامن ایمان فردی و نماد حاکمیت خدا بر قلب و رفتار افراد جامعه است؛ ولی توحید بدون ولایت، «جامعه اسلامی» پدید نمی آورد و بدون رهایی از سلطه اجتماعی شیاطین و سلاطین، احکام اجتماعی خداوند تعطیل می گردد. و شاید به همین دلیل است که در اجتماع تاریخی نیشابور،امام هشتم از کلمه توحید و ولایت اهل بیت علیهم السلام سخن گفتند و این دو را شرط مصونیت از هر خطر و امنیّت از عذابالهی دانستند و از آن به عنوان دژ تسخیرناپذیر الهی نام بردند. سیری در منابع و رهنمودهای رضوی در هر زمینه، بابی ازنور و نیرو تولید می کند؛ ولی بررسی گفتار و رفتار خورشید پرفروغ خراسان در باب ولایت و توحید، دریایی از عرفان وآزادی فرادید انسان می گشاید.
امام و ولایت
اینک بخشی از کلام امام را درباره ولایت مرور می کنیم:
عدم امکان تداوم جهان بدون امام و رهبری الهی
در اندیشه رضوی، ولایت و امامت فقط یک جایگاه سیاسی، اجتماعی نیست؛ بلکه امام از سوی خدا منصوبمی شود. در کتاب شریف اصول کافی، تحت عنوان «کتاب الحجة» حدود دویست و شصت حدیث درباره حجت الهی و امامو پیشوایان معصوم علیهم السلام آمده و ضرورت و اهمیت و نشانه ها و نقش و جایگاه رهبران الهی را در نظام تکوین و تشریع برشمرده است. از جمله در اصول کافی جلد اوّل صفحه 283 با ترجمه مرحوم استاد سیدجواد مصطفوی، جامع ترین تحلیل از نقش اجتماعی امام و اینکه امام از سوی خداوند تعیین می شود و از مقام عصمت برخوردار است، تصریح شده است. عبدالعزیز بن مسلم می گوید: ما در ایّام حضرت رضا علیه السلام در مرو بودیم. در آغاز ورود، روز جمعه در مسجد جامع انجمن کردیم، حضار مسجد، موضوع امامت را مورد بحث قرار داده و اختلاف بسیار مردم را در آن زمینه بازگومی کردند. من خدمت آقایم رفتم و گفتگوی مردم را در بحث امامت به عرضش رسانیدم.
حضرت علیه السلام لبخندی زد و فرمود: «ای عبدالعزیز! این مردم نفهمیدند و از آراء صحیح خود فریب خورده و غافل گشتند. همانا خدای عزوجل، پیغمبر خویش را قبض روح نفرمود تا دین را برایش کامل کرد و قرآن را بر او نازل فرمود که بیان هر چیز در اوست. حلال و حرام و حدود و احکام و تمام احتیاجات مردم را در قرآن بیان کرده و فرمود: «…مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتبِ مِنْ شَیءٍ…»؛ «چیزی در این کتاب فرو گذار نکردیم.» و در حجة الوداع که سال آخر عمر پیغمبر صلی الله علیه و آله بوداین آیه نازل شد «… الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً…»؛ «امروز دین شما را کامل کرد و نعمتم را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.» و موضوع امامت از کمال دین است (تا پیغمبر صلی الله علیه و آله جانشین خود را معرفی نکند تبلیغش را کامل نساخته است) و پیغمبر صلی الله علیه و آله از دنیا نرفت تا آنکه نشانه های دین را برایامتش بیان کرد و راه ایشان را روشن ساخت و آنها را بر شاه راه حق واداشت و علی علیه السلام را به عنوان پیشوا و امام منصوب کرد و همه احتیاجات امت را بیان کرد. پس هر که گمان کند خدای عزوجل دینش را کامل نکرده، قرآن را رد کرده و هر که قرآن را رد کند به آن کافر است.
مگر مردم مقام و منزلت امامت را در میان امت می دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود. همانا امامت، قدرش والاتر و شأنش بزرگ تر و منزلتش عالی تر و مکانش منیع تر و عمقش بیش تر از آن است که مردم با عقل خود به آن رسند یا به آرائشان آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامی منصوب کنند. همانا امامت، مقامی است که خدای عزوجل بعد از رتبه نبوت و خِلّت، در مرتبه سوم، به ابراهیم خلیل علیه السلام اختصاص داده و به آن فضیلت، مشرَّفش ساخته و نامش را بلند و استوار نموده و فرموده: «…اِنّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِمَاما…»؛ «همانا من تو را امام مردم گردانیدم.» ابراهیم خلیل علیه السلام از نهایت شادیش به آن مقام عرض کرد، «از فرزندان من هم؟» خدای تبارک و تعالی فرمود: «پیمان و فرمان من به ستمکاران نمی رسد.» پس این آیه امامت را برای ستمگران تا روز قیامت باطل ساخت و در میان برگزیدگان گذاشت.»
علی بن مهزیار از محمد بن هیثم از محمد بن فضل از حضرت ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل می کند که بهایشان گفتم: ممکن است زمین بدون امام باشد؟ حضرت فرمود: هرگز! زیرا در این صورت زمین اهلش را فرود می برد.
سعد بن سعد اشعری قمی از احمد بن عمر نقل کرده که به امام رضا علیه السلام گفتم: آیا زمین بدون امام باقی می ماند؟ حضرت فرمود: نه. گفتم از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند مگر اینکه بندگان مورد خشم الهی قرار گیرند. حضرت فرمود: در آن صورت (بدون امام) نمی ماند مگر اینکه به زمین فرو می رود.
نقش تکوینی امام برای جامعه امروز شناخته شده نیست؛ ولی از دیدگاه عقیدتی و منابع فکری پیروان اهل بیت علیهم السلام این موضوع مسلّم است. در معتبرترین کتب حدیثی شیعه مثل آثار صدوق، شیخ کلینی، شیخ مفید و شیخ طوسی قدس سرهم ده هاحدیث با این مضمون وجود دارد، که بسیاری از این احادیث از حضرت رضا علیه السلام نقل شده است.
عصر بازگشت امت اسلامی به اندیشه امامت
عصر امام رضا علیه السلام عصر بازگشت امت اسلامی به اندیشه امامت و تلاش برای اجرای این فریضه بزرگ الهی بود. گویا اراده الهی بر این بود که توطئه های شیطانی عباسیان تمام به خود ایشان باز گردد و تلاش های سیاسی آنان آثار منفی داشته باشد و تیرهای شیطان به سوی خودشان کمانه کند. موارد ذیل از این امور است:
1.زندانی کردن و شهادت امام کاظم علیه السلام امواجی از اعتراض عمومی پدید آورد و محبوبیت و مظلومیت اهلبیت علیهم السلام را در جامعه آن روز فزونی بخشید.
2.تبعید و احضار اجباری امام رضا علیه السلام به خراسان خطّ امامت را در شرق و بلاد افغانستان و گرجستان و ترکستان و خراسان بزرگ آن روزگار وسعت بخشید.
3.ولایت عهدی تحمیلی بر امام رضا علیه السلام، شیعه را از انزوا و تقیه بیرون آورد و جایگاه رسمی و قانونی برای تفکّرپیروان عترت علیهم السلام ایجاد کرد.
4.محافل علمی و مناظرات با پیروان ادیان و مذاهب گوناگون که به منظور محکومیت علمی آن بزرگوار یا سرگرمی علما و دانشمندان برگزار می شد، سرانجام به میدانی برای درخشش شخصیت علمی و اخلاقی امام رضا علیه السلام تبدیل گردید و سیمای درخشان آن حضرت را بارزتر کرد. دو جریان «ولایت عهدی» و «مناظرات علمی» دو حادثه تحمیلی و با انگیزه های نامقدس بود که به قصد «اعتبار زدایی» از حضرت رضا علیه السلام برنامه ریزی شد. یکی قداست و زهد و پارسایی امام را هدف گرفته بود و دیگری جایگاه علمی آن حضرت را. غافل از آنکه «یُرِیدُونَ لِیُطْفِوءُا نُورَ اللّه بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّه مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْکَرِهَ الْکافِرُونَ»؛ «می خواهند نور خدا را با دهانهایشان خاموش کنند و خداوند کامل کننده نورش است؛ اگر چه کفّارخوش ندارند.»
هر نقشه ای که مأمون برای سلب اعتبار و نفوذ اجتماعی امام می کشید، به مشکلی برای خودش و آفتی برای دولت او تبدیل می شد. دعوت از امام برای نماز عید فطر، دعوت از امام برای نماز باران، بازگرداندن فدک به فرزندان فاطمه علیهاالسلام، هر کدام از سویی اقرار به جایگاه معنوی و حقوق اجتماعی اهل بیت علیهم السلام و از سوی دیگر مُهر بطلان بر سلطه هزار ماههبنی امیّه و حکومت جابرانه بنی عباس محسوب می شد. گویا، این سنت الهی است که موسی علیه السلام در کاخ فرعون بزرگ شود. ابراهیم در زیر تخت نمرود متولد گردد و یوسف در کاخ عزیز مصر دوره ای حساس از نوجوانی و جوانی رابگذراند. و نقشه های شیطانی ستمگران، دامی برای خود آنان باشد. این دو جریان ولایت عهدی و مناظرات علمی همیک پشتوانه سیاسی، علمی و منطقی و زمینه ساز معرفی امامت و امامان در سراسر تاریخ شد.
امام رضا علیه السلام و جایگاه امامت در قرآن
یکی از اقدامات مهمّ حضرت رضا علیه السلام در زمینه معرفت امامت و رهبری، تبیین جایگاه عترت نبوی صلی الله علیه و آله در یکمجلس مهمّ علمی با حضور مأمون و گروهی از عالمان عراق و خراسان است. در این مجلس مأمون پرسشی درباره آیه سی و دوم سوره فاطر «ثُمَّ اَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذینَ اصْطَفَیْنَا»؛ «سپس کتاب الهی را به کسانی که برگزیدیم به ارث دادیم.» مطرحمی کند و می پرسد: منظور از این بندگان برگزیده که میراث دار کتاب الهی هستند، چه کسانی اند؟ علمای حاضر در مجلس می گویند: منظور همه امت اسلام اند. ولی حضرت رضا علیه السلام با استناد به ده ها آیه قرآن کریم در آغاز، امتیازهای اهلبیت علیهم السلام را بر عموم مردم اثبات می کند و عترت و آل را دارای یک معنا می داند. و می فرماید: از دوازده مورد آیات روشنقرآن غیر از موارد اشارات تفسیری، استفاده می شود که اهل بیت علیهم السلام بندگان برگزیده الهی هستند که وارث علوم قرآن اند. در این مجلس بزرگ علمی، سیاسی حضرت به تفصیل، آیات انذار، تطهیر، مباهله، آیه ذی القربی (26 اسراء) آیه مودّت(شورای/ 20) آیه صلوات، (احزاب/56)، آیه خمس (انفال/ 41)، آیه اهل ذکر (نحل/ 43)، آیه تحریم (نساء/ 23)، آیه 28سوره مؤمن و آیه 32 سوره طه را شاهد می آورد که وارثان علوم قرآن و رهبران برگزیده الهی، افرادی خاص از خاندانپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند.
طرح امامت در اسناد حدیث
امام رضا علیه السلام گاهی بر اساس سنت جاری در آن روز که سلسله راویان را قبل از بیان حدیث نقل می کردند، بارها از این روش برای معرفی امامان اهل بیت علیهم السلام و جانشینان مشروع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله استفاده کرد و به جای آنکه خود مطلبی را بیانفرماید، از امامان و توسط آنان از رسول گرامی نقل می کرد تا زنجیره مقدس امامت و رهبری مشروع تا رسول اعظم صلی الله علیه و آله شناخته شوند. شیخ صدوق اعلی اللّه مقامه الشریف در باب سی و یکم عیون اخبار الرضا بیش از سیصد حدیث را در جلددوم آن کتاب آورده است که با همین روش، سلسله طلایی راویان از امام هشتم تا شخص پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله ادامه یافته است. در همین مجموعه بسیاری از احادیث در معرفی جایگاه اهل بیت نبوی صلی الله علیه و آله است. برای نمونه حضرت رضا علیه السلام ازپیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «مَثَلُ اَهْلِ بَیْتی فیکُمْ کَمَثَلِ سَفینَةِ نُوحٍ، مَنْ رَکِبَهَا نَجا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْها زَجَّ فِی النّارِ؛ مَثَل خاندانمن در میان شما مَثَل کشتی نوح است. هر کس بر آن نشست نجات یافت و هر کس از آن باز ماند، در آتش افتاد.»
همان گونه که امام رضا علیه السلام در زمینه توحید، این اندیشه را دژ استوار خدا می داند و از رسول اعظم نقل کرده است کهفرمود: از جبرئیل شنیدم گفت: خدای عزّوجلّ می فرماید: «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی؛ [عقیده به] لااله الا اللّه قلعه مستحکم من است، هر کس وارد این دژ شود از عذاب من محفوظ است.»
با همین مضمون از امام هشتم روایت شده که فرمود: پدرم از پدرش امام صادق از امام باقر از امام سجاد، از امام حسین از امام علی علیهم السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله از جبرئیل از میکائیل از اسرافیل از لوح از قلم از خداوند تبارک و تعالی نقل فرمودهاست که «وِلایَةُ عَلِی بْنِ اَبی طالِبٍ صلوات اللّه علیه حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ ناری؛ ولایت [و رهبری] علی بن ابی طالبصلوات اللّه علیه دژ محفوظ من است، هر کس وارد این پایگاه امن شود از آتش من در امان است.»رابطه توحید و ولایت در تفکر رضوی آنچنان نزدیک است که توحید و ولایت هر دو یک نقش را ایفا می کند و هردو سبب مصونیّت از عذاب الهی است.
اقدامات اساسی امام رضا علیه السلام در مدینه و خراسان
حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام در سراسر زندگی، چه روزهایی که در مدینه اقامت داشت و چه در مسیر ایران وچه، روزهایی که در خراسان حضور داشت، گام های بلندی در معرفی امامت برداشت. او امامان قبلی و امامان پس از خویش و راههای شناخت امام و معیارهای صلاحیت و عصمت پیشوایان بزرگ دین را بیان کرد. آشنایی با فهرست این تلاش ها پیروان حضرت را با وظیفه امروزین خویش آشنا می سازد و خط اصیل امامت را در برابر کتمان و تهاجم وهابیّت امروز روشن می سازد.
1.دعوت به زیارت خویش پس از مرگ؛
2.دعوت به گرامی داشت سید الشهداء و ایام محرّم؛
3.نشر اندیشه غدیر؛
4.نقل فضائل مولای متقیان؛
5.بیان برخی اخبار غیبی؛
6.نگارش نامه به یاران مورد اعتماد؛
7.گرامیداشت شاعران متعهد و انقلابی شیعه؛
8.یادآوری قیام و نهضت مقدس مهدوی علیه السلام؛
9.تأکید بر زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در قم؛
10.بیان فضائل حضرت زهرای مرضیّه علیهاالسلام؛
11.تطبیق آیات فراوان قرآن بر اهل بیت علیهم السلام.
12.قضاء حوائج مردم و فروتنی و ساده زیستی؛
بدون تردید یکی از محورهای مهم زندگی امام رضا علیه السلام ابلاغ اندیشه امامت، دفاع از امامت و شبهه زدایی از آن و بیان نقش آن در زندگی جامعه اسلامی است. روشن گری نسبت به مدعیان کاذب و هدایت مردم در این زمینه، در بسیاری ازگفتار و رفتار آن بزرگوار موج می زند.
تأکید بر مرجعیّت علمی امیرالمؤمنین علی علیه السلام و امامان اهل بیت با شیوه های گوناگون در گفتار و رفتار حضرت رضا علیه السلام به چشم می خورد. از جمله آن بزرگوار از پدران گرامیش از جابر بن عبداللّه انصاری نقل می کند که رسولخدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اَنَا خَزانَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی مِفْتَاحُهَا وَ مَنْ اَرَادَ الْخَزَانَةَ فَلْیَأْتِ الْمِفْتَاحَ؛ من گنج دانشم و علی کلید این گنجینه است و هر کس می خواهد به گنجینه راه یابد، باید کلید آن را بیاورد.»
در اینکه امام رضا علیه السلام نقشی مهم در گسترش اندیشه امامت ایفا کرده اند، جای شک و تردید نیست؛ امّا راه کاری کهبه این تحول بزرگ عقیدتی ـ اجتماعی انجامید، چه بود و اینکه چگونه پیشوای هشتم این فتح بزرگ فرهنگی را سامانداد؟ نیاز به پژوهش و تتبع فراوان دارد.
بی تردید، اخلاق رضوی، قرآن شناسی امام رضا علیه السلام، زهد و ساده زیستی امام در تمام ایام زندگی، افشاگری های حضرت نسبت به دولت های باطل اموی و عباسی، ارتباطات حضرت از مدینه تا مرو، دانش بیکران آن بزرگوار در زمینه های گوناگون، عدالت خواهی و کرامات آن یادگار پیامبر، در زمان حضور و پس از شهادت آن عزیز نقشی اساسی در نشر اندیشه شیعی داشته است.
منبع سایت حوزه